به بهانه سالروز میلاد ستاره شعر ایران زمین "فروغ فرخزاد"

پاسخ

بر روی ما نگاه خدا خنده می زند
هرچند ره به ساحل لطفش نبرده ایم
زیرا چو زاهدان سیه کار خرقه پوش
پنهان ز دیدگان خدا می نخورده ایم

پیشانی ار ز داغ گناهی سیه شود
بهتر ز داغ مهر نماز از سر ریا
نام خدا نبردن از آن به که زیر لب
بهر فریب خلق بگوئی خدا... خدا...

ما را چه غم که شیخ شبی در میان جمع
بر رویمان ببست به شادی در بهشت
او می گشاید... او که به لطف و صفای خویش
گوئی که خاک طینت ما را ز غم سرشت

طوفان طعنه خنده ی ما را ز لب نشست
کوهیم و در میانهی دریا نشسته ایم
چون سینه جای گوهر یکتای راستیست
زین رو به موج حادثه تنها نشسته ایم

مائیم... ما که طعنهی زاهد شنیده ایم
مائیم... ما که جامهی تقوا دریده ایم
زیرا درون جامه به جز پیکر فریب
زین هادیان راه حقیقت ندیده ایم

آن آتشی که در دل ما شعله می کشد
گر در میان دامن شیخ اوفتاده بود
دیگر به ما که سوخته ایم از شرار عشق
نام گناهکارهی رسوا نداده بود

بگذار تا به طعنه بگویند مردمان
در گوش هم حکایت عشق مدام ما
«هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است در جریده عالم دوام ما»

فروغ فرخزاد

از کتاب "دیوار"


زنده یــاد حسین پناهی-طراحی توسط خودم

شب در چشمان من است
به سیاهی چشمهایم نگاه کن
روز در چشمان من است
به سفیدی چشمهایم نگاه کن
شب و روز در چشمان من است
به چشمهای من نگاه کن
پلک اگر فرو بندم
جهانی در ظلمات فرو خواهد رفت


" حسین پناهی"

 

 حسین پناهی

به مناسبت روز میلاد فروغ فرخزاد

دستانم را در باغچه می کارم

سبز خواهد شد

می دانم

((فروغ فرخزاد))

فروغ فرخزاد

 

تصویر شعرهای تو همچون ماه همیشه پشت نوشته های من افتاده است.بلند شو بار دیگر عصیان کن و بر سرزمین ترانه ها بتاز...

بلند شو، حالا فقط خواب نیست ، کلمات بالغ شدند ...

سراغ شعر تو می روم ، از آغاز دوست داشتن به کجاها رسیدم ، راستی  این روزها نه عاشق می شوم و نه دیگر به پایان دگر می اندیشم ، دور قلبم را محصور کردم با تنهایی . اینجا چراغ های رابطه تاریکند.

خوش به حال تو که عاشق به دنیا امدی و عاشق از دنیا رفتی...

تو ستاره قطبی هستی که در ظلمات هر وقت شعر راه خود را گم می کند تو راه را نشان می دهی.

 حیف چه زود ...

پرواز کردی

رها شدی

با تو خداحافظی می کنم ، قرارمان شهر ستارگان کنار برکه شعر و گل و بلبل...

 

 

 طراحی توسط خودم